تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
«مولوی»
پینوشت: طرح استفاده شده در این مطلب از “اردشیر رستمی” است و از کتاب “تلنگر” برداشته شده است.
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
«مولوی»
پینوشت: طرح استفاده شده در این مطلب از “اردشیر رستمی” است و از کتاب “تلنگر” برداشته شده است.
در میان هزاران هزار نفری که هر روز در کلان شهر تهران از تاکسیها پیاده و سوار میشوند شاید کسی را گمان آن نرود که بنیانگذار سیستم تاکسیرانی در پایتخت یک زن باشد. زنی که به لیاقت و کاردانی در تاریخ مشهور است و او کسی نیست جز اشرف الملوک ملقب به فخرالدوله، دختر مظفرالدین شاه قاجار.
اشرف الملوک که در سال ۱۲۶۱ از مادری به نام سرورالسلطنه (دختر فیروز میرزا نصرت الدوله فرمان فرما) متولد شد ابتدا نامزد پسرخالهی خود یعنی محمد مصدق بود، اما مظفرالدین شاه از حاج میرزا علی خان امین الدوله صدراعظم خواست که پسرش را وادارد دختر شیخ محسن خان معین الملک (مشیرالدوله) را طلاق دهد و با نهمین دخترش اشرف الملوک (فخرالدوله) ازدواج کند. سالها گذشت و فخرالدوله با بهره گیری از ارثیه و مدیریت خود به یکی از ثروتمندان ایران تبدیل شد.
فخرالدوله که علاوه بر برقرار کردن سیستم تاکسیرانی در تهران، احداث مسجد فخرالدوله و چند بنای دیگر از یادگارهای اوست خیلی زود توانست، لیاقت و کاردانی خود را بروز دهد و تاریخ از او به عنوان یک زن خلاق، اجتماعی، مدیر و مدبر یاد کرده است. گفته می شود فخرالدوله از ثروت خود در امور خیریه هم فروگذاری نکرد و از جمله کارهای مهمش تأسیس آسایشگاه سالمندان در املاک موروثی اش واقع در کهریزک است که امروزه جزو عظیم ترین مؤسسات یاری رسانی به مصدومان، از کارافتادگان و سالمندان به شمار می رود.
اگرچه برخی منابع تاریخی متذکر شدهاند که فخرالدوله اولین فرد واردکنندهی تاکسی به تهران نبوده است و این اقدام را به علی امینی فرزند پسرش نسبت دادهاند اما در کتاب «اولین زنان» نوشتهی “عذرا دژم” هم به این کار وی اشاره شده است و در برخی منابع دیگر آمده است که او به پسرهایی که میخواستند متأهل شوند یک تاکسی برای امرار معاش هدیه میداده است.
مطلب فوق از “سایت سازمان مدیریت و نظارت بر تاکسیرانی شهر تهران” بازنشر شده است.
گلها بدون آنکه بدانند چه کسی در برابرشان قرار گرفته، به همه یکسان بو می دهند اما آدم ها برای انجام دادن یک کار برای کسی، به هزاران چیز نامربوط فکر می کنند و اگر با ذهن خودشان جور در آمد آن را انجام می دهند.
حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: «اگر در مقامی قرار گرفتید که می توانید برای مردم کاری بکنید، این کار را با اشتیاق و با تشکر از خداوند انجام دهید زیرا خداوند شما را لایق این کار دانسته اند و این جای سپاسگزاری دارد.»
با مغرور شدن، خودتان را بی لیاقت نشان ندهید.
دُرد شبنم را از کتاب “تلنگر” شامل طرح ها و نوشته های “اردشیر رستمی” انتخاب کردم. بخوانیدش و اصلا مگه داریم؟!
بارها به دوستانم گفته ام که گاه پیش می آید که انسان های عادی حرف هایی می زنند که به اندازه حرف های انسان های بزرگ مهم و زیبا هستند. اشکان عباس نژاد از بچه های گروه خدمات است که هیچ اسمی جز در شناسنامه و اقوام ندارد.
از او پرسیدم: «چرا محل کار قبلی ات را ترک کردی و به اینجا آمدی؟ این جا کار تو 10 برابر آن جاست.»
پاسخ اندیشمندانه ای داد و گفت: «جایی که قبلا کار می کردم مخاطبانش انسان های بیکار بودند و سرویس دادن برای بیکاران برایم سخت بود اما این جا برای کسانی کار می کنم که در حال کار هستند.»
به نظر شما چند نفر در بین 6 میلیارد می توانند اینگونه فکر کنند؟
او ارزش های دیگری هم دارد. حرف ها و اعمال بزرگ، از درون های بزرگ می آیند. می توان بزرگ بود و هیچ اسمی هم نداشت.