بر همگان واضح و مبرهن است که لذتی که در شمردن اسکناس هست در کارت به کارت کردن نیست. اما متاسفانه این لذت هم مثل باقی لذت های دنیوی، دردسرهایی به همراه دارد. اسکناس در طولِ حیاتِ پُر برکتِ خود، از این دست به آن دست، از این جیب به آن جیب و از این کیف به آن کیف می رود. خیس، چرب، شسته و پاره می شود. به عنوان دفترچه یادداشت استفاده می شود. گاهی مورد پرستش قرار می گیرد و گاه همچون چرکِ کفِ دست ناچیز شمرده می شود. هر اسکناسی روزی به پایان عمر خود نزدیک می شود و برای آن نشانه هایی است. مردم به دیده ی اکراه بدان می نگرند و هر کس نقصی در آن می جوید. «گوشه نداره»، «نَخِش در اومده»، «از جنگ جهانی به جا مونده»، «جیگر زلیخاست» و … توصیفاتی هستند از اسکناسی که به آخر خط رسیده است.
باید با این اسکناس چه کنیم؟ آیا درست است که مثل بچه ی سر راهی با آن برخورد کنیم؟ آیا درست است که هر شهروندی فقط می خواهد از شرِّ آن خلاص شود؟ آیا درست است که لابه لای باقی اسکناس ها، به نفر بعدی واگذار شود؟
یک راه حل وجود دارد، البته شاید کمی زمانبَر باشد اما به انسانیت نزدیک تر است. در سایت بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به این سوال که«نحوه تعویض اسکناس­ های کهنه یا پاره چگونه است؟» نوشته اند: «با مراجعه به باجه ­های اداره نشر اسکناس و خزانه مستقر درسالن معاملات ریالی (واقع در ساختمان فردوسی) و یا شعب بانک ملی» البته شاید سخت باشد که برای یک اسکناس پانصد تومانی اینقدر زمان صرف کنیم. اما اگر تعداد زیادی از این اسکناس ها داشته باشیم، معقول به نظر می رسد.

«س.م.ط.بالا»

دسته بندی شده در: