می خواهم به وطن برگردم؛ برادرم راگم کرده ام. شخصیتی استثنائی خاطره ای گنگ **** من…
برادر
3 مقاله
3
روی صندلی نشسته بود. تنها توی اتاق. اتاقِ خودش. اتاقی که فقط برای خودش بود. از زمانی…
اصلا فکرش رو هم نمی کردم. وقتی شنیدم شوکه شدم. نمی دونم، شاید هم منتظر چنین خبری…