دیگر به کسی نخواهم گفت: «بالای چشم هایت ابروست». شاید ابروهایش را دوست نداشته باشد! «س.م.ط.بالا»
نقد
25 مقاله
25
اقتصادمان قرار بود اسلامی باشد، بانکداری بدون ربا. بدهیم از مال خود خمس و زکات، ببارد از…
از سیاست گفتیم، از سیاست نوشتیم؛ اما با سیاست عمل نکردیم. از دیانت گفتیم، از دیانت نوشتیم؛…
(صبح در منزل) رفتم پشت در. کمی مکث کردم، صدایی نمی آمد. همینطور که با دست ضربه…
صحنه ی اول – نمای دور؛ خیابان شلوغ است. انگار معرکه ای برپاست و پهلوانی در میان….
ذوالنون مصری، پادشاهی را گفت: «شنیده ام فلان عامل را که فرستاده ای به فلان ولایت، بر…
«سید اشرف الدین حسینی (نسیم شمال)» چه خوش سروده: دست مزن! چشم، ببستم دو دست *** راه…