(صبح در منزل) رفتم پشت در. کمی مکث کردم، صدایی نمی آمد. همینطور که با دست ضربه ی آرومی به در می زدم گفتم: «علی! پاشو؛ مدرسه ات دیرمیشه. پاشو زود حاضر شو.» در رو باز کردم رفتم داخل. همینطور…
اینجا دگر برای تنفس هوا کم است *** حتی برای مردن ما نیز جا کم است جایی برای زیستن یک پرنده نیست *** پروازها زمینی و حجم فضا کم است ای مردم گرسنه ! خداتان بخیل نیست *** از سفره…
– تو چرا می جنگی؟ پسرم می پرسد: *** من تفنگم در مشت کوله بارم بر پشت بند پوتینم را محکم می بندم مادرم آب و آیینه و قرآن در دست روشنی در دل من می بارد *** پسرم بار…
صحنه ی اول – نمای دور؛ خیابان شلوغ است. انگار معرکه ای برپاست و پهلوانی در میان. شاید مار از سبد بیرون می آورد. شاید زنجیر پاره می کند به زور بازوان و مدد مولا. آنان که پیاده اند برپا…
سلطان سنجر را در آن وقت که به دست غزان گرفتار شده بود، پرسیدند: «علت چه بود که مُلکی بدین وسعت و آراستگی که تو را بود، چنین مختل شد؟» گفت: «کارهای بزرگ به مردم خُرد فرمودم و کارهای خُرد…
چون که صد آید، نود هم پیش ماست پوشش صد عیب ما هم ریش ماست چون که جان بر لب رسد ما مُرده ایم نان به نرخ روز با هم خورده ایم… «س.م.ط.بالا» (به تاریخ: هجدهم آذر ماه یک هزار…
چنان خواندم در اخبار موسی – علیه السلام – که بدان وقت که شبانی می کرد، یک شب گوسپندان را سوی حظیره* می راند. وقت نماز بود و شبی تاریک، و باران به نیرو آمدی. چون نزدیک حظیره رسید، بره…
توضیح: شعر زیر تنها تقلیدی کورکورانه و سازماندهی کلمات به گونه ای ناشیانه در کنار یکدیگر است (یک چیزی شبیه سیستم مدیریت غربی ها ؟!؟!؟!؟!) بنابراین هیچ یک از حالات ذکر شده برای اینجانب رخ نداده است و از بنیان…
با مردم ناراضی، چه کار باید کرد؟! وقتی که همه فحش می دهند، چه کار باید کرد؟! وقتی دلار گران می شود، چه کار باید کرد؟! وقتی سوال نباید کرد، چه کار باید کرد؟! از شما می پرسم، چه کار…
ذوالنون مصری، پادشاهی را گفت: «شنیده ام فلان عامل را که فرستاده ای به فلان ولایت، بر رعیت درازدستی می کند و ظلم روا می دارد.» گفت: «روزی سزای او بدهم.» گفت: «بلی، روزی سزای او بدهی که مال از…