برای بستن، ESC را بفشارید

یا دسته بندی های محبوب ما را بررسی کنید...
3 دقیقه زمان مطالعه
0 2

بودن یا نبودن، حرف در همین است، آیا بزرگواری آدمی بیشتر در این است که زخم فلاخن و تیربختِ ستم پیشه را تاب آورد، یا آن که در برابر دریایی فتنه و آشوب سلاح بر گیرد و با ایستادگی خویش بدان همه پایان دهد؟

ادامه خواندن
1 دقیقه زمان مطالعه
0 2

به نظر من این موضوع هم خودش معمای بزرگی است که آدمها صبح تا شب این طرف و آن طرف می‌دوند و فعالیت می‌کنند. بدون اینکه فکر کنند از کجا آمده‌اند. چگونه می‌شود چشم بر زندگی روی این کره خاکی بست و آن را کاملا طبیعی دانست؟

ادامه خواندن
6 دقیقه زمان مطالعه
1 4

دوست داشتن یه نفر مثل اسباب کشی به یه خونه‌ی جدیده. اولش عاشق همه چیزای جدیدش می‌شی. هر روز صبح از اینکه همه‌ی این خونه مال خودته سر ذوق می‌آی. هر لحظه دلت شور می‌زنه که نکنه سر و کله‌ی…

ادامه خواندن
س

سرفه های قانونی مرتضی شهید حنیفی

2 دقیقه زمان مطالعه
1 3
2 دقیقه زمان مطالعه
1 3

مردی ، چهار شانه، رسوا و بدون جنازه ما بیرون از گریه هایمان ایستاده ایم و زیر هر کلمه قطره ای از خون تو پنهان است چطور می شود میان این صداها یکی صدای تو نباشد؟ میان میلیون ها صورت…

ادامه خواندن
3 دقیقه زمان مطالعه
2 4

کلاس دوم دبستان شیفت بعد از ظهر بودم. باران تندی می بارید، آن روز صبح یک چتر هفت رنگ خریده بودم، وقتی به مدرسه رفتم دلم می خواست با همان چتر زیبایم زیر باران بازی کنم اما… زنگ خورد. هر…

ادامه خواندن
پ

پنج چیز است که پنج چیز از آن نزاید

1 دقیقه زمان مطالعه
2 7
1 دقیقه زمان مطالعه
2 7

پنج چیز است که پنج چیز از آن نزاید: دلی که خانه ی غرور است کانون محبت نشود. یاران دوران فرومایگی، نکوخویی ندانند و تنگ نظران ره به بزرگی نبرند. حسودان بر جمال و کمال جز به چشم کین ننگرند…

ادامه خواندن
2 دقیقه زمان مطالعه
1 4

من دوستارِ دلیران‌ام: اما شمشیرزنی بس نیست. باید دانست که را به شمشیر باید زد! وچه بسا در خویشتن‌داری و بگذاشتن و بگذشتن دلیری بیشتری هست: از این راه می‌توان خود را برای دشمنی ارزنده تر نگاه داشت!… دوستان، شما…

ادامه خواندن