خواستم شعر باشد
55 مقاله
55
گاهی تلاش می کنم شعر بگویم اما نمی شود
نشسته بود کودکی کنار دست قلکی تا که بگیرد اندکی وزن ز ما و رزقکی بَرَد ز…
آی آسمان خراش ها چقدر کوتاهید!! پای در زمین، سر در غبار به چه می نازید؟ هزاران…
ایسنا (چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۲) نوشت: یک دستگاه مینیبوس که کمک بارج در حال عبور از دریاچه سد…
بزرگان گویند: “تملق، شنونده و هم گوینده را فاسد می کند”. تملق نامه ای نوشتم که مزاح…
سر خود را مکن اینگونه به برف به عمل کار برآید نه به ورد و نه به…
حدیث این بیابان جای بیان ندارد *** دشت به این فراخی، آرش کمان ندارد در چه شگفتی…
ما را ببین و یکدم با ما نشین و یکدم این شام را سحر کن تا چای…
همه چی ارزونه! تو چرا می خندی؟ وسط شعر من، صفحه رو می بندی! *** همه چی…