در وضعیت بیگانه‌وار کنونی در رسانه‌های ارتباط جمعی، هر شهروند معمولی یک دوجین شخصیت تلویزیونی می‌شناسد که هر بعدازظهر لبخندزنان به اتاق نشیمنش می‌آیند، ولی خودش هرگز شناخته نمی‌شود. در این وضعیت از خودبیگانگی و گمنامی که تحمل‌اش برای هر کسی دردناک است، یک انسان به راحتی می‌تواند خیال‌پردازی‌هایی داشته باشد که به ناهنجاری واقعی پهلو می‌زند. خلق و خوی فرد گمنام این است که اگر نمی‌توانم بر کسی تاثیر بگذارم یا لمسش کنم، دست کم می‌توانم تو را با احساسی شوکه کنم، به‌وسیله‌ی جراحت و درد، شور و اندوهی را به تو تحمیل کنم؛ دست کم باید مطمئن شوم که هر دو ما چیزی احساس می‌کنیم و باید وادارت کنم مرا ببینی و بدانی من هم اینجا هستم! بسا کودک و نوجوانی که با رفتار ویرانگر، یک گروه را واداشته بشناسندش. و با اینکه مقصر شناخته شده، دست کم مورد توجه جمع قرار گرفته است. فعالانه مورد نفرت واقع شدن تقریبا به همان اندازه‌ی فعالانه مورد علاقه بودن خوب است؛ زیرا وضعیت تحمل‌ناپذیر گمنامی و تنهایی را درهم می‌شکند.

«عشق و اراده، رولو می، ترجمه سپیده حبیب، نشر دانژه»

دسته بندی شده در: