براى امیرى خرما هدیه آوردند. خیال کرد خرماى تر و تازه است و قابل نگهدارى نیست. دستور…
ما را ببین و یکدم با ما نشین و یکدم این شام را سحر کن تا چای…
فرعون خوشه اى انگور در دست داشت و تناول مى کرد. ابلیس نزدیک او آمد و گفت:…
شعر زیر توسط آقای “محمد نظری ندوشن” سروده شده و من آن را از سایت “دفتر طنز…
روزى انورى از بازار بلخ مى گذشت، هنگامه اى دید، پیش رفت و سرى در میان کرد،…