شتک زده‌است به خورشید، خون‌ِ بسیاران‌
بر آسمان که شنیده‌است از زمین باران‌؟

هرآنچه هست‌، به جز کُند و بند، خواهد سوخت‌
ز آتشی که گرفته است در گرفتاران‌

ز شعر و زمزمه‌، شوری چنان نمی‌شنوند
که رطل‌های گران‌تر کشند میخواران‌

دریده شد گلوی نی‌ زنان عشق‌ نواز
به نیزه‌ ها که بریدندشان ز نیزاران‌

زُباله‌ های بلا می‌ برند جوی به جوی‌
مگو که آینه جاری‌ اند جوباران‌

نسیم نیست‌، نه‌! بیم است‌، بیم‌ِ دار شدن‌
که لرزه می‌ فکند بر تن سپیداران‌

سراب امن و امان است این‌، نه امن و امان‌
که ره زده‌ است فریبش به باورِ یاران‌

کجا به سنگرس دیو و سنگبارانش‌
در آبگینه حصاری شوند هشیاران‌؟

چو چاه‌ِ ریخته آوار می‌شوم بر خویش‌
که شب رسیده و ویران‌ ترند بیماران‌

زبان به رقص درآورده چندش‌ آور و سرخ‌
پُر است چنبرِ کابوس‌ هایم از ماران‌

برای من سخن از «من‌» مگو به دلجویی‌
مگیر آینه در پیش خویش بیزاران‌

اگرچه عشق‌ِ تو باری است بردنی‌، اما
به غبطه می‌نگرم در صف سبکباران‌

«حسین منزوی»

پی نوشت: این غزل را “همایون شجریان” در آلبوم “نه فرشته ام نه شیطان” به زیبایی اجرا کرده است.

فرهنگ لغت:

شتک [شَ تَ] در فرهنگ لغت دهخدا: در تداول خانگی، ترشح. ترشح آب، خاصه آب ناپاک. پاشیده شدن ذرات آب. رشاشه. (یادداشت مؤلف). پریدن ذرات ریز آب روی بدن یا لباس کسی. معمولاً زنان وسواسی از «شتک» بسیار پرهیز میکنند و هرگاه کسی به سهو به آنان شتک کند یا آبی از جایی بدیشان ترشح کند، سر و تن و لباس خود را آب میکشند. (فرهنگ لغات عامیانه جمالزاده).

رطل در فرهنگ فارسی معین: 1- واحدی است برای وزن. 2- در فارسی معنای پیاله ی شراب می دهد.

دسته بندی شده در: