هر پدری ستونی است برای خانواده و چون بزرگ باشد ستونی است برای خاندان. یکان یکانِ اعضای خانواده به او تکیه دارند و چون درمی مانند، دستِ طلبِ یاری به سویش دراز می کنند.
هر پدری صمغی دارد در وجود خویش که پیوندهای شکسته را، دل های شکسته را و هر چیز شکسته ی دیگر را به هم می چسباند – البته انسان ممکن الخطاست و گاهی بعضی چیزها به اشتباه به یکدیگر چسبانده می شوند.
هر پدری نیرویی دارد به غایت شگرف. همچون کوه مقاوم است. دلی دارد به وسعت دریا. خروشان است مثل رود. ریشه ای دارد همچون جنگل و خلاصه طبیعتی دارد که بسیاری از رازهای آفرینش را در خود جای داده است.
هر پدری دستی دارد زمخت برای کار، لطیف برای نوازش و گرم برای در آغوش گرفتن – البته در صورت لزوم برای نواختن سیلی استفاده می شود که فواید آن بر هیچ انسان عاقلی پوشیده نیست.
هر پدری باغی است پُر از درختان میوه، گلهای اطلسی و شکوفه های نارنج. اما یادمان باشد؛ هر باغی خزانی دارد …

«س.م.ط.بالا»

دسته بندی شده در:

برچسب شده در: