کتاب “فلسفه ترس” نوشته ی “لارس اسوندسن” نگاهی جامعه شناسانه به موضوع “ترس” در جوامع مدرن امروزی دارد. این کتاب را “خشایار دیهیمی” به فارسی ترجمه کرده است.

گزیده هایی از فصل اول – با عنوان “فرهنگ ترس” – را می نویسم:
….
ترس بدل به احساسی شده که بر عموم و فضای عمومی مسلط شده و شماری از دانشمندان علوم اجتماعی اکنون مدعی هستند که بهترین توصیف برای جامعه ی امروزی همان «فرهنگ ترس» است. ترس از نظر فرهنگی عینکی ذره بینی شده است که جهان را از پشت آن نگاه می کنیم.
….
ظاهرا ترس از امور بنیادین بشری است و بسیار بعید است که تصادفی بوده باشد که نخستین احساسی که در کتاب مقدس از آن یاد می شود ترس است؛ وقتی که آدم میوه درخت دانایی را می خورد و متوجه می شود که برهنه است، احساسی که پیش از شرم به سراغش می آید ترس است. ما عریان و غیرمجهز پا به دنیا می گذاریم و در قیاس با سایر جانوران، تا پایان عمرمان همین گونه بی دفاع می مانیم.
….
پدیده های گوناگونی هستند که باید مراقبشان باشیم و از آنها بترسیم. اما مسئله اینجاست که به نظر می رسد ما همه چیز را از منظر ترس می بینیم.
….
ترس از جمله دستاویزهای خیلی مهم مقامات عمومی، احزاب سیاسی و گروه های فشار است. در روزگاری که ایدئولوژی های کهنه دیگر آن قدرت انگیزشی شان را ندارند، ترس بدل به نیرومندترین عامل در گفتمان سیاسی شده است. ترس راه را برای ارسال پیام های سیاسی هموار می کند و می توان با توسل به آن، مخالفان را با یادآوری مدام خطر به قدرت رسیدن آنها از میدان به در کرد.
….
همه ی اعصار و دوره ها ترس های خاص خودشان را داشته اند، اما ترس که چیزی را عوض نمی کند. امروزه، در این بخش از جهان که زندگی می کنیم دیگر کمتر کسی به اندازه گذشته ها از عذاب ابدی در هراس است، اما تعداد کسانی که از سرطان، تروریسم و فاجعه های زیست محیطی در هراسند نسبت به گذشته ها بسیار بیشتر شده است.
….
اگر به وضع جهان در کل بنگریم، وضع بهتر از آنی است که دیربازی بود….. همین که ما اینهمه وقت داریم که از همه خطرهای بالقوه بترسیم خودش نشان می دهد که چقدر زندگی ما محافظت شده و تامین است.
….
ترس بی تردید یکی از ابزارهای مهم برای فروش رسانه های جمعی است …. رسانه های جمعی در خلق ترسی که هیچ تناسبی با واقعیت ها ندارند نقش مهمی دارند. آنها ما را با افسانه سرایی درباره ویروس های خطرناک کشنده، تروریست ها، معلمانی که از دانش آموزان سوءاستفاده جنسی می کنند، نوجوانان معتاد به خشونت، فاجعه های زیست محیطی و غذاهای مسموم بمباران می کنند. آدم وسوسه می شود بگوید که رسانه ها نقشی چنان محوری دارند که خطر یا فاجعه فقط وقتی «واقعیت» پیدا می کند که رسانه ها آن را پوشش خبری بدهند.
….
ترس ما فرآورده ی جنبی یک تجمل است. اما این به هیچ روی از واقعیت آن نمی کاهد.

(این معرفی در بخش های بعد ادامه پیدا می کند…)

دسته بندی شده در: