ت تو همان شمعی… 2014-10-08 1 دقیقه زمان مطالعه 0 1 شمع شب سردیست تنم می لرزد دلم از لغزش خود می ترسد من اما … به آتش می کشم دل را اشکهای شمع، بیش از اینها بسیار می ارزد «س.م.ط.بالا» (به تاریخ سیزدهم مهرماه یک هزار و سیصد و نود و سه خورشیدی) دسته بندی شده در: خواستم شعر باشد برچسب شده در: اشک, دل, شعر, شعرهای من, شمع اشتراک گذاری مقاله: